دو پرسش با چهار میهمان در میزگرد ماهنامه صنعت چاپ:

0
2458

موانع توسعه چاپخانه‌ها کدامند؟
چرا دستمزد چاپ متناسب با تورم بالا نمی‌رود؟

صنعت چاپ: توسعه صنعت چاپ در ایران کم و بیش مانند توسعه بیشتر کسب و کارها در شرایط کنونی ایران، با موانع بسیاری روبروست. در چنبره مشکلات گوناگون، برنامه‌ریزی‌ها و تنگناهای اقتصادی و شرایط سیاسی و تحریم‌ها و تهدیدها و در یک کلام شرایط غیرعادی اقتصاد، توسعه صنعت چاپ با کندی و ناموزون و غیرعادی است. در چنین شرایطی شاید حفظ موجودیت و بقای کسب وکار چاپ، مسأله اصلی باشد. به هر حال چه توسعه موردنظر ما باشد و چه پایداری و بقای چاپخانه‌ها، ضروری است که دخل و خرج چاپخانه‌ها با هم بخواند و دستمزد چاپ متناسب با نرخ تورم یا متناسب با هزینه‌های چاپخانه، افزایش یابد.
متأسفانه بارها از زبان چاپخانه‌داران و مسئولان صنفی چاپ شنیده‌ایم که دستمزدهای چاپ بسیار پایین است و آنچه در بازار شاهد آن هستیم، دست بالای سفارش‌دهندگان در معامله با چاپخانه‌داران است. و بارها شاهد گلایه از نرخ‌شکنی برخی چاپخانه‌داران و تمکین به قیمت دیکته شده از سوی سفارش‌دهندگان بزرگ بوده‌ایم.
در این میزگرد انتظار داریم موانع توسعه بازگو شود و دلایل پائین ماندن دستمزد چاپ و کوتاه آمدن چاپخانه‌داران در برابر سفارش دهندگان و صاحبان صنایع مختلف بررسی شود.

حسین یاراحمدی: مسائل چاپخانه ما با چاپخانه آسان پک یا هودیس شاید متفاوت باشد. چه از نظر ابعاد و ظرفیت چاپخانه و چه نوع کارها، ولی فکر می‌کنم، مسائلی مشترک هم داریم و من اجازه می‌خواهم با ارائه یک جدول مقایسه‌ای از میزان افزایش قیمت‌ها طی یک دوره پنج ساله شروع کنم و با مقایسه درصد افزایش دستمزد چاپ و افزایش آن اقلام، نشان دهم که دلیل اصلی درجا زدن و سقوط چاپخانه‌ها چیست و ببینیم آیا با چنین نسبتی از افزایش هزینه‌ها و درآمدها، حرفی از توسعه می‌تواند در میان باشد.
سال ۹۵ مرکب آلمانی را کیلویی ۲۳ هزار تومان می‌خریدیم، امسال مرکب چینی را کیلویی ۱۶۳ هزار تومان می‌خریم، یعنی بیش از ۷ برابر نسبت به سال ۱۳۹۵ ، به همین ترتیب هزینه چند قلم کالای پرمصرف دیگر نیز از این قرار است: الکل ۱۳ برابر (که شاید به خاطر کرونا رشد غیرعادی داشته)، داروی آب ۵/۳ برابر، پلیت خام ۵/۷ برابر، کاغذ گلاسه ۱۰ برابر، سلفون حرارتی ۹ برابر و پایه حقوق ۴ برابر.
دستمزد یک دستگاه چاپ را که در سال ۹۵ ما ۲۰۰ هزارتومان می‌گرفتیم، در سال ۱۴۰۰، حدود ۶۰۰ -۷۰۰هزارتومان می‌گیریم، یعنی ۵/۳ برابر افزایش. گمان می‌کنم همه چاپخانه‌ها کم و بیش این ارقام را تجربه کرده‌اند.
صنعت چاپ: اگر چه محاسبه دقیق هزینه‌ها، شامل انرژی، تعمیرات، تأمین قطعات یدکی، و غیره کاری پیچیده‌تر را طلب می‌کند. اما مقایسه قیمت موادمصرفی با دستمزد چاپ خودمی‌تواند نشان دهنده وضعیت دشوار چاپخانه‌ها باشد.
میانگین ۷ قلم هزینه ارائه شده در این جدول رشد ۸ برابری هزینه‌ها را نشان می‌دهد. این نسبت را با کمی بالا و پائین می‌توان به عنوان شاخص افزایش هزینه‌های چاپخانه طی پنج ساله اخیر پذیرفت.
نکته جالب در این جدول که آقای یاراحمدی ارائه دادند، رشد چهاربرابری پایه حقوق کارکنان چاپخانه‌ها طی دوره‌ای پنج ساله است که بسیار نزدیک به رشد دستمزد چاپ (۵/۳ برابر) است و این نشان می‌دهد که کل خانواده چاپ چه کارفرما و چه کارگر در این پنج سال دچار محرومیت شده‌اند.
یاراحمدی: البته ما به عنوان یک چاپخانه تجاری شاید شرایط کمی متفاوت نسبت به چاپخانه‌های بسته‌بندی داشته باشیم. هر چند برخی کارهای بسته‌بندی هم انجام می‌دهیم و قصد تقویت بخش جعبه‌سازی را داریم. به هر حال این محاسبه سرانگشتی از اقلام هزینه و درآمد، برای همه چاپخانه‌ها قابل درک است.
علاوه بر این باید به این نکته هم اشاره کنم که تفاوت در‌آمدها و هزینه‌ها حتی بیش از این هاست. و در پایان سال متوجه می‌شویم برآورد ما از مثلاً ۵ میلیارد درآمد (نه سود)، هم آن طور که تصور می‌کردیم، اشتباه بوده و یک میلیارد آن در خدمات به مشتریان گم شده است.
نباتچیان: نکات خوبی برای شروع بحث مطرح کردید.
محمدی: نظر ایشان کاملاً درست است. یکی از بزرگترین مشکلات چاپخانه‌ها محاسبه قیمت تمام شده است که اکثر چاپخانه‌ها از آن اطلاع درستی ندارند و در بسیاری موارد، قیمت دادن آن‌ها به مشتری با محاسبه سرانگشتی است که خیلی از اقلام هزینه در آن دیده نشده است. به همین خاطر کاری که ما سه سال پیش ۸۱۰ تومان برای یکی از شرکت‌های بهداشتی چاپ می‌کردیم، امروز بعضی همکاران دارند با ۷۲۰ تومان انجام می‌دهند. با محاسبات ما اصلاً چنین رقمی جور در نمی‌آید. ما سفارش را با این قیمت نپذیرفتیم. اما این همکاران دارند این کار را با سود کمتر از ۷ درصد چاپ می‌کند که جبران ریسک‌های آن‌ها را نمی‌کند. شاید آنها سیاست خاصی برای جذب مشتری داشته باشند که این کار را با چنین قیمتی چاپ می‌کنند. ما هم چنین سیاستی را شاید در مواردی داشته ایم ولی بر فرض ۱۰ درصد از سود بگذریم، اما در این حد اصلا قابل درک نیست. من الان به آن‌ها ۹۶۰ تومان قیمت می‌دهم.
به هر حال اگر چاپخانه‌ها پایه قیمتی را نگاه می‌داشتند، موجب نمی‌شد که مشتری از چاپخانه‌ها سوء استفاده کند. متاسفانه خیلی از چاپخانه‌ها بلد نیستند قیمت تمام شده را حساب کنند، اگر می‌دانستند امکان نداشت که چنین قیمت‌هایی بدهند.
طالبی ـ در مورد سفارشی که آقای محمدی اشاره کردند و دستمزد پائینی که چاپخانه‌های دیگر از آن شرکت می‌گیرند، باید توجه داشته باشیم بخشی از اطلاعات که توسط مشتری رد و بدل می‌شود، نادرست و غیردقیق و در مواردی گمراه کننده و بلوف است تا چاپخانه دیگر را وادار به کاهش قیمت کند. در این مورد مشخص می‌دانم که چاپخانه ما هم با این قیمت حاضر به انجام کار نشد ولی احتمالاً موضوع از طرف مشتری جور دیگری مطرح شده است. متأسفانه در مواردی، مدیران چاپخانه‌ها از بعضی مشتریان گول می‌خورند. به ما هم می‌گویند هودیس ارزانتر چاپ می‌کند. در حالی که مدتی است ما هم برای آن‌ها کار نمی‌کنیم.
به خاطر نبودن ارتباط فعال بین چاپخانه‌ها آن‌ها موفق می‌شوند ما را به بازی بگیرند.
مشکل این است که اتحادیه تاکنون نقش مؤثری در تثبیت دستمزد چاپ و تقویت چاپخانه‌ها در برابر مشتریان ایفا نکرده است.
صنعت چاپ: آیا به جز این مورد، شما موارد دیگری هم سراغ دارید که مشتری چاپخانه‌ها را به بازی گرفته و قیمت یکی را، کمتر از واقع پیش دیگری اعلام کرده باشد؟
طالبی: چرا یک شرکت معتبر دارویی که بسیار سختیگرانه و با حساسیت چاپ جعبه‌های مقوایی خود را به ما و چند چاپخانه دیگر سفارش می‌داد، متأسفانه چنین رفتاری داشت. و علیرغم ادعایی که در مورد کیفیت بسته‌بندی‌هایش نشان می‌داد، حالا متوجه شده‌ایم، بعضی کارها را که ما با قیمت‌های پیشنهادی‌شان، نپذیرفتیم، به چاپخانه‌هایی بسیار معمولی در حومه غرب تهران سفارش می‌دهد.
به هر حال بعضی مشتریان از نقطه ضعف چاپخانه‌ها یعنی ناهماهنگی در تعیین قیمت چاپ، استفاده می‌کنند و از آب گل آلود ماهی می‌گیرند.
محمدی ـ تأمین مواد هم یکی از مشکلات اساسی ماست.
مشکلات ارتباطات خارجی شاید برای بعضی چاپخانه‌ها چندان محسوس نباشد، اما وقتی بخواهید کار خوب و استاندارد انجام دهید می‌بینید که این محدودیت‌ها و تحریم‌ها بسیار زیانبار هستند. ما برای خرید یک مقوای خاص از شرکت آلمانی، بعد از دور زدن تحریم‌ها و همه تمهیداتی که توانستیم انجام دهیم، باز هم به مشکل برخوردیم، زیرا آن‌ها حتی غیر مستقیم نیز تمایل به فروش کالا به ایران ندارند.
در مورد دیگر که اشکالی در جنس دریافتی مشاهده شد. به خاطر وجود واسطه و ناآشنایی او به امور صنعت چاپ، ما نتوانستیم، مورد را به شرکت اصلی منتقل کنیم. از بابت تحریم‌ها و نبود مناسبات عادی با دنیا، ما خیلی مشکلات داریم.
صنعت چاپ: مشکلات مربوط به تحریم‌ها خود بحث مفصلی است که می‌تواند جداگانه بررسی شود.
محمدی ـ منظور من این است که وقتی از توسعه صحبت می‌شود، نمی‌توانیم نسبت به مشکلات تحریم‌ها بی‌خیال باشیم. توسعه مستلزم ارتباطات بین‌المللی برای خرید و نصب و آموزش و نیز تأمین ملزومات و غیره است. در واقع در شرایط کنونی ما آنقدر مشکلات داریم که نمی‌توانیم بی دغدغه و نگرانی به توسعه چاپخانه فکر کنیم.
صنعت چاپ: ظاهراً بحث توسعه، تحت الشعاع بحث قیمت گذاری قرار گرفته که قرار بود ثانویه باشد، یعنی ناتوانی چاپخانه‌ها در افزایش دستمزد چاپ، متناسب با تورم و نیز دست بالا داشتن مشتری نسبت به چاپخانه، انگار بیشتر مورد علاقه این جمع است. اجازه بدهید بحث را از همین جا دنبال کنیم که چرا چاپخانه‌ها اجازه می‌دهند آب گل‌آلود شود که مشتریان فرصت‌طلب از آن ماهی بگیرند؟
طالبی: خوشبختانه با روشن شدن این مسائل و کسب تجربه در این زمینه ما متوجه این مسأله شدیم و الآن کمتر از این بلوف‌ها جا می‌زنیم اما به هر حال مشتری منافع خود را می‌سنجد، ما هم باید موقعیت خود را بشناسیم متأسفانه اتحاد بین چاپخانه‌داران زیاد نیست. اجازه می‌خواهم مثال بزنم از صنفی دیگر:
به اقتضای کاری که پیش آمد، نیاز به کپسول اکسیژن پیدا کردیم. سراغ شرکتی رفتیم که قبلاً کپسول اکسیژن هوا برش را از او گرفته بودیم. او آمادگی تحویل آن را نداشت. ما سراغ کپسول پرکنی دیگری رفتیم؛ ابتدا کپسول را چک کرد و شماره سریالی را که روی آن چسبانده شده بود، ملاحظه کرد، گفت این کپسول متعلق به فلان واحد است و شما باید بروید خودش برای شما پر کند. هر چه هم ما اصرار کردیم، قبول نکرد. اگر این رفتار با رفتار چاپخانه‌داران مقایسه شود، متوجه تفاوت و نقطه ضعف صنف چاپ می‌شویم. متأسفانه چنین همبستگی‌ای بین چاپخانه‌ها نیست و همین روحیه، موجب سوء استفاده برخی سفارش دهندگان و نرخ‌شکنی و زیان خود چاپخانه‌داران می‌شود. خیلی از چانه‌زنی‌ها و اعلام نرخ چاپخانه‌داران دیگر، در واقع بلوف است.
محمدی: واقعا بلوف است من هیچ وقت تسلیم این بلوف‌ها نمی‌شوم. چون محاسبات ما نشان می‌دهد که اصلاً با این نرخ‌هایی که پیشنهاد می‌کنند. اساساً نمی‌توانیم کارچاپ کنیم. اگر هر کس حساب و کتاب خودش را بررسی کند، امکان ندارد چنین رقمی را برای سفارشات مختلف قبول کند.
طالبی: مورد عجیبی که من برخورد کردم، قیمتی بود که چاپخانه‌ای برای جعبه مقوایی به مشتری داده بود که از قیمت مقوای خام اترک که از درب کارخانه بخرید هم، پائین‌تر بود. من نمی‌دانم جعبه‌ای که چهار پنج رنگ چاپ دارد، دایکات و جعبه‌چسبانی دارد. چطور ممکن است زیر قیمت مقوای آن فروخته شود؟
صنعت چاپ: واقعاً چطور چنین چیزی امکان‌پذیر است؟ این در حد معماست.
نباتچیان: جایی که هیچ چیز شفاف نیست و شرایط نابرابر و رانتی معمول باشد، امکان هر نوع قیمت گذاری غیرعادی و رقابت غیرحرفه‌ای وجود دارد. ولی ممکن است شرایط خاصی هم باعث چنین تصمیمی بشود. ببینید مثلاً من امروز مقوایی وارد می‌کنم به قیمت مثلاً ۴۵ هزار تومان. بعد می‌بینم اگر با آن کارتن تولید کنم، با جنس لوکس ممکن است قیمت ۱۰ درصد زیر آن در بیاید. اما ممکن است ترجیح دهم مثلاً ۴۰۰ میلیون تومان مقوا را به خاطر نیازهای مجموعه، سریعاً تبدیل به پول کنم. ممکن است کسی برای تکمیل ساختمان و کارهای دیگر نیاز به پول داشته باشد، در آن صورت شاید فروش یک جنس زیر قیمت برای آن شخص توجیه‌پذیر باشد. خدا نکند احتیاج داشته باشد؛ سررسید قسط بانک رسیده باشد؛ چک پشت گیشه داشته باشد و مشتری هم به موقع پرداخت‌‌هایش را انجام نداده باشد. هر یک از ما هم شاید یک مورد از این حالات را تجربه کرده باشیم.
از اینها بگذریم، در مقطع سال ۹۵ به بعد که بانک‌ها و بعضی از فعالان بخش ساختمان هم با استفاده از یوزانس داخلی، حجم بالایی مقوا وارد کرده بودند، شاهد بودیم، در مواردی آن‌ها را زیر قیمت واردات هم می‌فروختند که بدهی ارزی خود را سریع‌تر بپردازند، بگذریم که بعضی آن را هم نپرداختند و در لیست بدهکاران ارزی بانک‌ها قرار گرفتند.
این اتفاقات فقط به مشکلات صنعت چاپ و بسته‌بندی مربوط نمی‌شود. اینها تابع شرایط اقتصادی ویژه‌ای است که در کشور ما وجود دارد.
تمام محصولات بسته‌بندی که ما با آن‌ها کار می‌کنیم و اغلب کالاهای تندمصرف FMCG مثل دستمال کاغذی، رب گوجه، تخم مرغ، نوشیدنی ها، ماکارونی و غیره شرایط خاصی برای فروش دارند. مثلا می‌گویند اگر سه کارتن بخرید، یک کارتن رایگان می‌گیرید و انواع پروموشن‌های مختلف که اصلاً ربطی به قیمت مصرف کننده ندارد و بین کارخانه و سوپری حل و فصل می‌شود. این نحوه فروش و به اصطلاح زیر قیمت فروختن، فقط مربوط به صنف ما نیست. این واقعیت در مقیاس کلان و کل کالاهای FMCG دارد اتفاق می‌افتد.
صنعت چاپ: با توجه به این تنوعی که آقای نباتچیان در زمینه فروش مطرح کردند، از ایشان خواهش می‌کنیم درباره فروش کمی دقیق‌تر صحبت کنند.
نباتچیان: فروش، یک علم است که محاسبات و روش خاص خودش را دارد. برای اداره هر کسب و کاری باید حسابداری صنعتی و قیمت تمام شده، محاسبه سود و …. داشته باشد ولی فروش تخصص دیگری است. قیمت، بخش کوچکی از مبحث فروش را شامل می‌شود.
شما ببینید بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی در بازارهای مختلف جهان حضور دارند و قیمت‌های محلی آن‌ها یکسان نیست. کوکاکولا در فرانسه، امریکا، دبی و ایران به فروش می‌رسد، ولی آیا همه جا یک قیمت است؟ تعیین قیمت فروش تابع فاکتورهای متنوعی است. ولی حلقه اساسی در این میان، علم فروش است. صنعت چاپ باید به فروش به عنوان یک علم نگاه کند.
چرا چاپخانه هودیس می‌گوید من زیر این قیمت چاپ نمی‌کنم و هیچ تردید نمی‌کند که فلان مشتری را که زیر بار قیمت نرود، نپذیرد؟ چون برند درست کرده. مجله صنعت چاپ را باز می‌کنی آگهی هودیس شاخص است و همین طور در شبکه‌های اجتماعی و سایر اقدامات که برندینگ هودیس را تقویت می‌کند.
ما یک موقعی اصرار داشتیم که فروشندگان ما کاراکتر خاصی داشته باشند و به ظاهر فروشنده و آموزش حرفه‌ای آن‌ها توجه کردیم. امروزه مدل‌های قدیمی فروش، جواب نمی‌دهند. فروش باید از پشتوانه تبلیغات برخوردار باشد. همین هودیس را که مثال زدیم در همه فضاهای واقعی و مجازی حضور بارزی دارد. اما همین تبلیغات هم خودش یک علم است.
در دوران مدرن نمی‌توان بدون دانش فروش، درباره قیمت صحبت کرد.
صنعت چاپ: آیا قابلیت های اختصاصی در کسب و کار چاپ نمی‌تواند در کاهش هزینه‌ها و قیمت تمام شده مؤثر باشد و مزیت رقابتی برای یک چاپخانه ایجاد کند؟
نباتچیان: دقیقاً. شما ببینید ماشینی که در آلمان با سرعت ۱۸ هزار و ۲۰ هزار ورق در ساعت چاپ می‌کند، اینجا که نصب می‌شود، اپراتور جرأت ندارد بالاتر از ۶ هزار با آن چاپ کند. اغلب چاپخانه‌های ما به شاخص اثربخشی تجهییزات (OEE)بی‌توجه‌اند. در حالی که تفاوت ۱۸۰۰۰ ورق و ۶۰۰۰ ورق خیلی زیاد است. چاپخانه‌‌ای که گردش کار درست نداشته باشد، نیروی کار آموزش دیده و کنترل کیفیت و برنامه‌ریزی نداشته باشد، معلوم است که کارآمد نیست و نمی‌تواند رقابت کند. مدیریت چاپخانه هم یک علم است. برای برند شدن و موفقیت در بازاریابی باید زیر ساخت‌های مناسب در چاپخانه ایجاد شود.
صنعت چاپ: وقتی چاپخانه‌ای برند شد (مثل چاپخانه‌های همین دوستان حاضر در این نشست) و فعالیت بازاریابی صورت گرفت، چه اتفاقی می‌افتد؟ اصلاً بازاریابی چه روش‌های مؤثری دارد؟
نباتچیان: پرسش خوبی است. ببینید، موفقیت یک کسب و کار، به همه آن مواردی که اشاره کردم بستگی دارد. اما در مورد بازاریابی، می‌دانیم که باید ۲ درصد فروش، به بازاریابی اختصاص داده شود. ما این بودجه را هدر می‌دهیم. چند سررسید یا جعبه گز میدهیم دست مردم، آن هم به کسانی که می‌شناسیم، این روش‌ها مؤثر نیست. در واقع خیلی از عبارات و اصطلاحات کسب و کار را بدون دقت و شناخت کافی، بر زبان می‌آوریم. یکی همین بازاریابی است و دیگری «توسعه» که موضوع بحث این جلسه هم هست.
صنعت چاپ: پس لطفا درباره توسعه صحبت کنید.
من از دیروز چندبار به موضوع این نشست که در دعوتنامه شما بود، فکر کرده‌ام. می‌گویم چرا همه صحبت از توسعه می‌کنند؟ چند چاپخانه دیگر می‌خواهیم؟ اگر هزار چاپخانه دیگر تاسیس شود یا ماشین‌های بیشتر وارد شود، چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟این چه توسعه‌ای است؟
توسعه کسب و کار باید با در نظر داشتن همه جوانب صورت گیرد.
وقتی می‌خواهید برندینگ کنید باید یک طرح SWOT را شامل فرصت‌ها و تهدیدها و نقاط قوت و ضعف سازمان خود، داشته باشید که تمرکز خود را برفرصت‌ها و نقطه قوت‌ها بگذارید و به تدریج نقطه ضعف‌ها را برطرف کنید.
در یک برهه‌ای چاپخانه‌های بزرگی مثل پاکسان، تولی پرس و چند چاپخانه دولتی داشتیم که برای یک واحد تولیدی کار می‌کردند. آن روز نیاز آن محصول یک چاپ دورنگ بود، مثلاً برای جعبه پودر. بعد دیدند آن یکی چاپخانه ماشین ۴ رنگ آورده، آن‌ها هم رفتند رولند ۷۰۰ خریدند، در حالی که دیگر شاید ماشین ۴ رنگ هم پاسخگوی نیاز بازار نبوده باشد و بازار کارهای ۶ رنگ و غیره را طلب می‌کند.
در شرایط کنونی بیشترین تأثیر بر تصمیم‌ مشتری در انتخاب محصول، در نقطه فروش و مقابل قفسه سوپر مارکت اتفاق می‌افتد. بنابراین آنجا طراحی و چاپ است که نقش اول را بازی می‌کند. توسعه باید براساس این شناخت صورت گیرد. چاپخانه‌ای موفق است که به صاحبان کالا این مشورت‌ها را بدهد و امکانات را برای ارتقای محصول او و بالا بردن شانس فروش و موفقیت‌ محصول او فراهم کند.
من به مشتری توصیه می‌کنم، علاوه بر چاپ چهاررنگ و رنگ‌های تکی، از عملیات تکمیلی چشمگیری مثل طلاکوبی و امباس و غیره هم استفاده کند. بازار جعبه پودر با این تمهیدات، به دست شرکت‌های جدید افتاد و شرکت‌های قدیمی تقریباً از بازار حذف شدند.
چاپخانه باید شریک تولیدکننده باشد، به این معنی که دانش کافی برای راهنمایی او در انتخاب گزینه‌های مختلف چاپ و عملیات تکمیلی و غیره و نیز افراد متخصص در اختیار داشته باشد که بتواند مشاوره درستی به مشتری و صاحبان برندها و محصولات مختلف ارائه دهد.
ما چند چاپخانه‌ در ایران داریم که چنین امکانی داشته باشند؛ برای بازاریابی هزینه کنند؛ دانش فنی کافی درباره کاری که انجام می‌دهند، داشته باشند؛ کارشناس مدیریت رنگ داشته باشند؛ از ابعاد استاندارد بسته‌ها و نوع چیدمان و حمل و نقل آن‌ها سر در بیاورند؟ من به جرأت می‌گویم ده چاپخانه خبره بیشتر نداریم.
صنعت چاپ: مشکل توسعه صنعت چاپ در ایران، همین چیزهاست. توسعه نیافتگی این صنعت هم با آوردن چند ماشین و ایجاد چند چاپخانه جدید حل نمی‌شود. حتی با نصب مدرن‌ترین ماشین‌ها وقتی این نگرش علمی به کسب و کار و راندمان و نیروی کار و بازاریابی و غیره نباشد، باز هم می‌بینیم، این چاپخانه به ظاهر مدرن، خودش عامل نرخ شکنی می‌شود که نه تنها موجب توسعه نمی‌شود، بلکه چه بسا به همه صنف و واحدهای پیشرو هم آسیب برساند.
نباتچیان: وقتی چاپخانه‌ای زیرساخت‌های لازم از نظر مدیریتی، گردش کار و ظرفیت‌های لازم برای مشورت دادن به مشتری و ارتقای محصول او را ندارد، حرفی برای گفتن ندارد و نمی‌تواند قیمت را تعیین کند. در آن صورت، مشتری برای او تعیین تکلیف می‌کند.
صنعت چاپ: اگر دوستان اجازه بدهند، صحبت آقای نباتچیان ادامه پیدا کند، از ایشان می‌خواهیم با توجه به تجربه خودشان، در مورد قابلیت‌ها و شرایط چاپخانه جهت توسعه صحبت کنند.
نباتچیان: باید همه بخش‌های چاپخانه متوازن و هماهنگ با هم رشد کنند و تخصص داشته باشند. شما نمی‌توانی بگویی یک نفر دارم که هم کاغذ را می‌خرد، هم با مشتری طرف است و هم به امور دیگر می‌رسد. پس باید یک سیستم داشته باشید. این ها هم علم خاص خودش را دارد که در همه جای دنیا شناخته شده است. ما قرار نیست اینجا نکته خاصی از خودمان ابداع کنیم. من امروز هیچ حرف جدیدی نخواهم زد. مقولاتی مثل چیدمان، راندمان، OEE، زنجیره تأمین، روش فروش و بازاریابی و غیره، همه در مباحث مدیریت چاپخانه، مدون شده و اصول معینی دارند. با این زیر ساخت‌ها، کیفیت و امکاناتی فراهم می‌َشود که مشتری به چاپخانه وابسته شود، نه این که او برای چاپخانه تعیین تکیلف کند و شرایط خود را دیکته کند.
تا این شرایط در چاپخانه‌ها فراهم نشود، تعیین قیمت از طرف اتحادیه هم کارساز نیست. چاپخانه باید خودش استراتژی داشته باشد. خیلی چاپخانه‌ها با شرایط و انگیزه‌های غیرحرفه‌ای شکل گرفته‌اند و هیچ شناختی از مسائل چاپخانه ندارند.
ما باید بدانیم که حمل و نقل کارتن در مقصدهای بالای ۲۰۰ کیلومتر و ارسال جعبه مقوایی به مسافت‌های بالای ۵۰۰ – ۴۰۰ کیلومتر خطاست ولی می‌بینیم که چنین مسافت‌هایی هم طی می‌شود. به طور معمول چاپخانه‌ای که استراتژی درستی داشته باشد، نباید چنین کاری بکند.
صنعت چاپ: آیا حضور در بازارهای منطقه‌ای می‌تواند انگیزه‌ای برای توسعه باشد؟
نباتچیان: در صادرات، هزینه‌های ناشی از تحریم‌ و هزینه‌های جانبی را که بررسی کنید، می‌بینید هزینه تمام شده ما حداقل ۳۰ درصد بالاتر از قیمت‌های جهانی است. هر چند که ما چاپکاران بسیار خبره و خاک چاپخانه خورده‌ای داریم که با امکانات حداقلی، واقعاً کارهای خوبی چاپ می‌کنند و بسیاری از کاستی‌ها را جبران می‌کنند، ولی به هر حال مشکلات مربوط به سیاست بین‌المللی و دور زدن تحریم‌ها را که نمی‌توانند حل کنند. بنابراین در شرایط کنونی، حرف زدن درباره صادرات چاپ، جز در موارد خاص، چندان آسان نیست.
وقتی صحبت از کار صادراتی در میان باشد، دیگر نمی‌توان با آن مدل‌ها کارکرد که کارچاپی را با نیسان ببرید جای دیگر UV بزنند، بعد تحویل یک خیریه بدهید که دستی مثلاً تا کنند یا لاک باتم را بزنند و ….
محمدی: متأسفانه این روزها زیاد از این حرف‌ها می‌شنویم و کارهای حمایتی و عام‌المنفعه با کار حرفه‌ای چاپ، قاطی می‌شود. واقعاً باید برای هر یک از این اهداف جداگانه برنامه‌ریزی کرد. با این روش‌ها استانداردسازی امکان‌پذیر نیست، در حالی که به ویژه در کار صادرات، رعایت استانداردها اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد.
نباتچیان: الان شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور به گونه‌ای است که همه مسئولین سعی می‌کنند. همه را راضی نگه دارند. این همه واحدهای کوچک و پراکنده خدمات تکمیلی اصلاً توجیه ندارد، ولی اغلب مایلند که آن‌ها را راضی نگه دارند و همین که سرکاری هستند و چند نفر هم آنجا اشتغال دارند، کافی است اما از نقطه‌نظر صنعت چاپ و استانداردسازی و سرعت عمل و قیمت تمام شده و غیره، اینها کمکی به توسعه صنعت چاپ نمی‌کند.
نگه داشتن این ساختار معیوب هم پیوسته؛ با درخواست وام‌های حمایتی و گرفتن معافیت مالیاتی و سهمیه کاغذ و چیزهایی ازاین قبیل همراه است.
اگر مطالعه‌ای درباره آسیب‌شناسی صنعت چاپ صورت بگیرد، می‌بینیم که شاید از هزار چاپخانه‌‌ای که آسیب‌دیده‌اند، پانصدتا همان‌هایی هستند که کاغذ سهمیه‌ای گرفته‌اند.
این همه بحث بر سر سهمیه کاغذ و زینک و غیره، چه نتایجی به بار آورده است؟ و وقتی چنین امکاناتی بدون طرح و برنامه‌ریزی صحیح باشد. به جای توسعه، به آنجا می‌انجامد که آن کاغذ و زینک را کمی گران‌تر در بازار بفروشند. این که چاپخانه‌داری نیست.
آیا حمایت‌هایی مانند سهمیه کاغذ و وام کم بهره نمی‌تواند کمکی برای توسعه صنعت چاپ باشد؟
تا زمانی که این حمایت‌ها بدون طرح توجیهی و برنامه‌ریزی داده شود، توسعه‌ای اتفاق نخواهد افتاد، حتی اگر دولت به صد چاپخانه اعتبارات بدهد که هر کدام ی بروند یک ماشین ۵/۴ ورقی ۵ رنگ با لاک و اتوماسیون کامل وارد کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
محمدی: همه بیچاره می‌شوند و موجی از درگیری و نرخ شکنی راه خواهد افتاد که همه را با خود می‌برد.
نباتچیان: بله، اگر قرار است تسهیلات داده شود، باید با برنامه باشد. طرح توجیهی و بیزینس پلان لازم دارد. در واقع باید چنین وام‌ها و حمایت‌هایی به واحدهایی داده شود که زیر ساخت‌هایی فراهم آورده و برای توسعه و بازاریابی چاپخانه تلاش کرده و استانداردها را پیاده‌سازی کرده باشند. جایی که هیچ استانداردی رعایت نمی‌شود و ماشین‌ها پر ازخاک و گرد کاغذ و فضای کارگاه ازهرجهت نامساعد، ماشین‌آلات فرسوده با نیروی کار بی‌انگیزه می‌خواهد هر نوع کار چاپی را هم چاپ ‌کند، معلوم است که در مسیر توسعه نیست. اما همین چاپخانه‌ها بعضی جعبه‌های غذایی و بهداشتی را هم چاپ می‌‌کنند.
محمدی: جعبه پیتزا هم چاپ می‌کنند، با شرایطی که اگر ببینید، دیگر هیچوقت پیتزای درون جعبه را نمی‌توانید بخورید.
یاراحمدی: جنس مقوا و ورق زیر پیتزا و بعضی فست فودها را بگو که در بعضی موارد فاجعه‌بار است!
طالبی: واقعاً جای تعجب دارد که بعضی برندهای معتبر، کار خود را به خاطر چند تومان هزینه کمتر به چاپخانه‌هایی فاقد ابتدایی‌ترین استانداردها می‌سپارند.
نباتچیان: غیر از چاپ، در زمینه‌های مختلف، بی‌خبری از استانداردها، لطمه زیادی به صنعت بسته‌بندی می‌زند که در نهایت به زیان مصرف‌کننده نهایی تمام می‌شود.
امروزه چاپ جعبه در همه دنیا از نظر جنس، گراماژ ابعاد و غیره، استاندارد دارد. در مورد کارتن مظروف دردنیا این یک اصل است که ابعاد آن باید مضربی از ابعاد پالت باشد و معلوم است که چیدمان آن روی پالت چندتایی خواهد بود و روی کارتن‌های خارجی نگاه کنید همه نوشته شده که چند تا روی هم بچینند. اما متأسفانه ناآشنایی با این استانداردها باعث می‌شود که جایی که توصیه شده مثلاً ۵ ردیف روی هم بچینند، گاهی تا ۸ ردیف هم روی هم می‌گذارند. یا ابعاد کارتن‌ها تناسبی با پالت ندارد. و موجب بی‌نظمی در سیستم انبارداری و حمل و نقل هم می‌شود.
به نظر من تمرکز بحث توسعه بر تأمین مالی و خرید ماشین‌آلات، بدون توجه به این مسائل، راه به جایی نمی‌برد.
صنعت چاپ: دوستان به حق انتقاداتی را به برخی چاپخانه‌ها و شرایط غیراستاندارد و کار مطرح کردند که البته نقطه ضعف اساسی در صنعت چاپ کشور ماست، ولی نقش صاحبان برند و شرکت‌های بزرگ که به خاطر چند ریال ارزان‌تر تمام شدن جعبه، حاضرند کار خود را به چنین چاپخانه‌هایی بسپارند، کمتر مطرح می‌شود. در صورتی که این شرکت‌‌ها با این انتخاب دارند عقب ماندگی صنعت چاپ را باز تولید می‌کنند و در واقع بخش پیشرو صنعت چاپ را جریمه می‌کنند. از این نقطه‌نظر، صاحبان برند خلاف مسئولیت اجتماعی و حتی آینده‌نگری خودعمل می‌کنند.
نباتچیان: من زیاد صحبت کردم ولی اجازه بدهید قبل از ورود به این بحث از زاویه دید دیگری به رابطه چاپخانه و سفارش دهنده نگاه کنیم. ما باید خود را شریک مشتری بدانیم و با ارائه راه حل‌های بهینه، ارزش افزوده‌ای قابل لمس برای آن برند ایجاد کنیم که پرداخت دستمزد چاپ بالاتر از کف بازار، برای او موجه باشد، بد نیست مثالی در این زمینه بزنم. در دهه هفتاد، یکی از چاپخانه‌های شرکت‌های تولیدی خط جعبه‌سازی جدید نصب کرده بود که با سرعت ۷۰ جعبه در دقیقه و ضایعات وحشتناک کار می‌کند.
من رفتم آنجا و خواستم نقشه جعبه را که کارخانه سازنده به آن‌ها داده است، ببینم. دیدم نوشته مقوای ۳۰۰ گرمی با فلان ضخامت مقوا و ابعاد برش ماشینی را هم مشخص کرده بود. در حالی که مدلی که داشتند تولید می کردند، یک جعبه قدیمی بود و با مقوای ۲۵۰ گرمی تولید می‌شد. ما براساس نقشه جعبه و ماشین، کار کردیم و سرعت به ۳۰۰ جعبه در دقیقه رسید، تقریباً بدون ضایعات.
قیمت پیشنهادی ما ۱۳ تومان بود که با قیمت زیر ۷ تومان مقایسه می‌شد و به نظر خیلی بالا می‌آمد، بعد که گزارش تولید را بررسی کردیم، دیدیم، هزینه همان ضایعات، به تنهایی، سه، چهار برابر این تفاوت قیمت چاپ بوده است.
می‌خواهم این را بگویم که چاپخانه مجهز و دارای دانش فنی هم باید بتواند ارزش افزوده‌ای به کار مشتری بدهد که قیمت بالاتر را بپذیرد. این مزیت ممکن است در سرعت باشد، یا کیفیت، یا کاهش ضایعات یا کنترل و غیره. مشتری هم باید این قابلیت‌ها را در ما ببیند.
هدف من از طرح این مسأله این است که نشان دهم صرفاً قیمت نیست که مشتری را به چاپخانه‌ای وابسته می‌کند، دانش فنی، امکانات‏، مدیریت و فاکتورهای دیگر، موثرترند.
صنعت چاپ: در واقع اگر این بحث‌ها را تنها به «فروش» محدود نکنیم و در قالب بحث توسعه مورد توجه قرار دهیم، با دیدی همه جانبه‌تر و با در نظرگرفتن فاکتورهای دیگری مثل اصول مدیریت، گردش کار، منابع انسانی، آموزش، راندمان تولید و حتی محیط‌زیست، می‌توانیم مسائل را در صنف چاپ و بسته‌بندی به درستی و مستند بررسی کنیم و حتی دولت و صاحبان برندها و مشتریان عمده را هم با خود همسو کنیم. آیا چنین رویکردی در خانواده چاپ مشاهده می‌شود؟
محمدی: متأسفانه این جامع‌نگری هیچ وقت در خانواده چاپ اتفاق نیفتاده و به ویژه مسائلی مثل محیط‌زیست، که امروز در جهان بسیار به آن توجه می‌شود، در کشور ما کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
یاراحمدی: اغلب متأسفانه با شرایط تحریم و مشکلات تجاری و نرخ ارز و مسائلی از این قبیل، توجیه می شود، برای این که چشم خود را به اثرات محیط‌زیستی بعضی مواد مصرفی ببندیم. در حالی که فردا جبران همین آسیب‌ها، خودش هزینه‌های سنگینی روی دست کشور خواهد گذاشت.
طالبی: اصلاً در بسیاری حرفه‌‌ها از جمله چاپ، این آموزش‌ها مورد توجه قرار نمی‌گیرد. آن قدر گرفتاری هست که کسی به مسائلی مثل محیط‌زیست توجه ندارد و متأسفانه بیشتر مشتریان، حاضر نیستند برای رعایت این مسائل توسط چاپخانه‌، هزینه‌ای بپردازند و عده ای ترجیح می‌دهند با قیمت کمتر، کار خود را به چاپ برسانند، هر چند آن محصول، سلامت جامعه را تهدید کند.
نباتچیان: از نتایج توسعه نامتوازن و شرایط غیرعادی تحریم‌ها، یکی هم این است که الان ۷۰ درصد بازار دستمال کاغذی رفته به سمت بسته‌بندی پلاستیکی. من که ماشین ویندوبچ گذاشته‌ام، ماشین چسب نصب کرده‌ام و همه امکانات را برای جعبه‌های لوکس مقوایی فراهم کرده‌ام، عملاً از آن سرمایه‌گذاری بهره‌مند نخواهم شد. ما هم باید برای توسعه بازار خود تلاش کنیم، که اتفاقاً به سود محیط‌زیست هم هست.
ما باید تقاضا ایجاد کنیم. وقتی پودر به صورت فله صادر می‌شود، چاپخانه‌ها از رشد صنعت شوینده‌‌ها بهره‌مند نمی‌شوند.
ما باید تقاضا ایجاد کنیم. من که می‌گویم ماشین ۱۰ رنگ به علاوه دو برج ورنی نصب کرده‌ام، قرار است دنبال سفارش‌های خاص باشم و باید سهمی از حجم بالقوه کار برای این ماشین‌ها را جذب کنم.
صنعت چاپ: چاپخانه‌داران باید توان اقناع صاحبان برند و دولت و طرف‌های دیگر را داشته باشند وگرنه چگونه می‌توان بازاری را که ۷۰درصد آن به سوی پلاستیک رفته، به سوی جعبه مقوایی برگرداند.
نباتچیان: این مسائل را استراتژی تعیین می‌کند. باید آینده دیده شود، اگر محیط‌زیست مورد توجه باشد، می‌گوئیم درست است که بسته‌بندی پلاستیکی، ارزان‌تر از جعبه مقوایی است، ولی اگر بابت ضایعات و فاضلاب و آلودگی هوا و تولید کربن، خسارت گرفته شود، (مثل کشورهای اروپایی) در آن صورت خواهید دید که بسته‌بندی مقوایی گران نخواهد بود. در شرایط کنونی که به مسایل محیط‌زیست و مسئولیت اجتماعی اهمیت داده نمی‌شود، آسیب همه آثار محیط‌زیستی به جامعه می‌رسد و در نهایت همان مصرف کننده‌ای که به ظاهر دستمال کاغذی را در بسته نایلون ارزان‌تر می‌خرد، باید بهای سنگینی را بابت آسیب‌های محیط‌زیستی یر سلامت خانواده و فرزندانش بپردازد.
ظرف ۱۵ سال مصرف کاغذ بسته‌بندی از ۷۰۰ هزارتن در سال، رسیده به یک میلیون تن. یعنی سرانه ده، یازده کیلوگرم. بعد می‌بینیم در عربستان سرانه مصرف کاغذ بسته‌بندی ۲۳ کیلوگرم، ترکیه ۲۸ کیلوگرم، فرانسه و آلمان ۶۵ کیلوگرم است و امریکا و ژاپن ۱۰۰ کیلو مصرف سرانه کاغذ بسته‌بندی دارند.
صنعت چاپ: همه این نکته‌ها به درستی نشان می‌دهد که صنعت چاپ برای توسعه کسب و کار خود باید زبان علمی و کارشناسی و تحلیلی را به کار بگیرد و قدرت اقناع و تعامل با طرف‌های دیگر (مثل دولت و مشتریان عمده) را داشته باشد. چیزی که متأسفانه تا به حال از سوی خانواده چاپ و نهادهای صنفی آن مشاهده نشده، هر چند به صورت پراکنده و تبلیغاتی اینجاو آنجا حرف‌هایی زده می‌شود.
محمدی: بله، همین توسعه نامتوازن که آقای نباتچیان اشاره کردند، صنف چاپ را در تعامل با طرف‌های دیگر و به ویژه در ارتباط با مشتری، ضعیف کرده است. شما وضعیت چاپخانه‌های لیبل را ببینید، با گسترش ظرفیت به صورت نسنجیده و رقابت غیر حرفه‌ای توسط افرادی که خارج از این صنف بودند و به گمان سود سرشار وارد شدند، همه دارند در وضعیت زیاندهی یا با کمترین سود کار می‌کنند. پیش از این هم به صورتی دیگر شاهد چنین روندی در چاپخانه‌های افست بودیم. این‌ها ناشی از نداشتن استراتژی و بی‌توجهی به مسائلی است که در صحبت‌های دوستان مطرح شد.
یاراحمدی: بخش مهمی از توسعه صنعت چاپ، مربوط به توسعه انسانی است. که البته اشاره‌ای در این صحبت‌ها به آن شد ولی به گمان من باید توجه ویژه‌ای به آن بشود. دید جامع علمی و تحلیلی از اتحادیه دور از انتظار است. تجربه ۲۰ سال کار و حضور در این صنعت، بعد از فارغ التحصیلی رشته چاپ، به من نشان داده که اتحادیه در دوره‌های مختلف همیشه در همین حد و اندازه بوده و بعضی اقدامات نمایشی و تبلیغی داشته‌اند. اما هیچگاه وارد این مقولات اساسی نشده‌اند و اغلب، مطالباتی مثل معافیت مالیاتی و سهمیه کاغذ و چیزهایی از این قبیل را مطرح ساخته‌اند. در حالی که کسب و کارهای موفق چشمشان به دست دولت نیست. در نشست ماهنامه صنعت چاپ در خانه هنرمندان، دیدیم که مدیر نشر چشمه به عنوان یک ناشر موفق که آن موقع رئیس اتحادیه ناشران هم بود، اعلام کرد من اعلام می‌کنم که سهمیه کاغذ نمی‌خواهم، چون این سهمیه منشاء فساد بوده، متأسفانه تشکل‌های صنفی چاپ طی چند دهه، منشأ اثر تحول سازنده‌ای در این صنعت نبوده‌اند.
برگردم به همان بحث توسعه انسانی و مثالی بزنم. من در دوره کارآموزی در چاپخانه‌ای حضور داشتم که جدیدترین ماشین‌های چاپ افست را داشتند نصب می‌کردند، بعد که کار نصب تمام شد، ماشینچی آنجا، سرعت ماشین را از ۶ هزار بالاتر نمی‌برد. او هنوز هم با ماشین‌های قدیمی خودش را تنظیم می‌کرد. در حالی که ماشین جدید باید حدود ۱۸ هزار دور چاپ بکند و غیر از این صرفه اقتصادی ندارد.
با این نیروی انسانی، شما همیشه دوسوم ظرفیت خود را هدر می‌دهید و اصلا امکان ارائه قیمت بهتر و رقابت در بازار ندارید و حرفی از توسعه نمی‌تواند در میان باشد. به همین ترتیب وقتی در سطوح مدیریتی و پرسنل، آموزش درستی صورت نگیرد، هیچ پیشرفتی در گردش کار، راندمان تولید، اصلاح روش‌های بازاریابی و نیز انتخاب ماشین‌آلات جدید و بازارسازی و غیره اتفاق نخواهد افتاد.
به تازگی دیدم در اتحادیه باز هم صحبت از آموزش می‌شود که نهایتاً نوعی آموزش اپراتوری ـ آن هم معلوم نیست با چه کیفیتی ـ مدنظر است. در حالی که توسعه انسانی مقوله‌ای پیچیده‌تر و وسیع‌تر است که با این بحث‌های دورهمی به نتیجه نمی‌رسد.
نباتچیان: مسائلی که آقای یاراحمدی مطرح کردند، بسیار اساسی است ولی من از این زاویه نگاه می‌کنم که وقتی در اتحادیه می‌بینیم چند نفر گرد هم آمده‌اند تا درباره مسأله آموزش صحبت کنند. همین که چند نفر به صورت متمرکز به این موضوع فکر می‌کنند، خودش مایه دلگرمی است. اینها دست کم از هیچی بهتر است. چیزی که این روزها باب روز است، انتقاد است. همه منتقد هستیم، یکباره حکم می‌دهیم که همه چاپخانه‌ها محاسبه هزینه تمام شده بلد نیستند، یا فلان و بهمان. البته که مشکلاتی هست ولی نه به این شوری.
در مورد آموزش و اقدامات اتحادیه هم حرف من این است که یکباره رد نکنیم و بگوئیم به عنوان شروع کار خوب است ولی باید این موارد هم اضافه شود.
در واقع جمع شدن چاپخانه‌داران و بحث در مورد یک مسأله مشخص، راهگشاست ولی به شرطی که به قصد گره گشایی و توسعه کل خانواده چاپ باشد.
یاراحمدی: شما الان مشکل نیروی انسانی ندارید؟ من فکر می‌کنم تا دو، سه سال دیگر همه چاپخانه‌ها با مشکل نیروی انسانی روبرو خواهند شد.
صنعت چاپ: بحث آموزش و بحث نیروی انسانی به طور خاص شاید نشست دیگری نیاز داشته باشد. اجازه بدهید همان بحث توسعه را دنبال کنیم.
طالبی: آقای یاراحمدی از نقطه‌نظر توسعه منابع انسانی، این بحث را مطرح می‌کنند که نکته بسیار درستی است.
نباتچیان: دامنه بحث آموزش و یادگیری همین طور که آقای یاراحمدی می‌گویند، خیلی وسیع است. مثلاً ما وقتی می‌گوییم پیش از چاپ، داریم از چه صحبت می‌کنیم؟ از لیتوگرافی یا کلیشه‌سازی یا سیلندرسازی؟ هر کدام در حوزه تخصصی خود دهها مسأله ریز و تخصصی را در برمی‌گیرد. ما بخشی از آموزش‌ها را از نمایشگاه‌ها می‌گیریم. من شخصاً خیلی چیزها را از بازدید چاپخانه‌های اروپایی فرا گرفته‌ام که بعضی از آن‌ها کاملاً ابتکاری و خاص آن چاپخانه معین بوده که موفق به بازدید شده بودم. همه چیز را نمی‌شود از اتحادیه انتظار داشت. همین که آن‌ها به این مسأله توجه داشته باشند و در سطحی هر چند کوچک، نیاز چاپخانه‌ها را برآورده سازند کافی است. فراتر از آن را باید خود چاپخانه‌داران و صاحبان صنعت، متناسب با نوع کار و تخصص خود، دنبال کنند. بخشی از این اقدامات وظیفه شرکت‌های فروشنده ماشین‌آلات و نمایندگی‌هاست.
صنعت چاپ: برای اینکه تنوعی در فضای بحث ایجاد شود، بد نیست به جنبه دیگری از موانع توسعه نیز توجه کنیم و آن نبود ارتباطات معمول تجاری، با کشورهای دیگر است که موجب دشوار شدن دسترسی به فناوری روز صنعت چاپ، صرف وقت و هزینه بیشتر و تحمل ریسک چندین برابر برای خرید یک دستگاه و محروم ماندن از آموزش‌ها و پشتیبانی معمول، از سوی فروشنده می‌شود. همچنین شانس فروش خدمات چاپ در بازارهای منطقه‌ای و جهانی یعنی صادرات چاپ، به دلیل محدودیتَ‌های ناشی از تحریم‌های چندساله، بسیار اندک است. در ایجاد این شرایط که تابعی از سیاست کلی کشور است، چاپخانه‌ها هیچ نقشی ندارند ولی تبعات آن را متحمل می‌شوند. آیا در این مورد نظری دارید و راه‌حلی به نظرتان می‌رسد؟
محمدی: این دیگر واقعاً در اختیار ما نیست.
طالبی: در ضمن صحبت‌ها، آقای نباتچیان گفتند که قیمت تمام شده محصول چاپی مقوایی در ایران به خاطر تفاوت قیمت مواد مصرفی، ۳۰ درصد گران‌تر از محصولات چاپی اروپایی است. با چنین وضعیتی صحبت از صادرات و رقابت در بازار‌های منطقه ـ‌جز در موارد خاص ـ توجیه‌پذیر نیست.
مختصر شانسی که در کشورهایی مثل عراق و افغانستان داریم هم بسیار شکننده است.
نباتچیان: ما با شرایط خاص تجاری در منطقه روبرو هستیم. گرجستان یک شبه تصمیم می‌گیرد، حساب ایرانی‌ها را ببندد. ارمنستان یکباره فلان محدودیت را اعمال می‌کند. عراق یکدفعه تصمیم می‌گیرد تعرفه برقرار کند. حتی مواردی مثل آتش‌سوزی کارخانه کاله مشکوک به نظر می‌رسد. در چنین شرایطی اگر ما برویم در شهرهای مرزی سرمایه‌گذاری عمده‌ای بکنیم که برای این کشورها کار چاپ کنیم، چه بسا با این اقدامات غیردوستانه، دچار ضرر و زیان جدی بشویم.
به هر حال شرایط سیاسی و مناسبات بین‌المللی خارج از اراده ماست و یک استراتژی ملی می‌طلبد.
محمدی: نکته مهم دیگر این است که به خاطر تبعات سال‌ها تحریم، حتی بازشدن درهای کشور، شاید به جای فرصت، تهدیدی برای صنعت چاپ باشد.
نباتچیان: اگر درها باز شود، شاید واقعا ما نتوانیم با چاپخانه‌های ترکیه و امارات و کشورهای اروپایی رقابت کنیم. مسأله هم فقط ماشین‌آلات و مواد مصرفی نیست. مقررات گمرکی و بوروکراسی اداری در کشور ما نیز مانع توسعه است.
من زمانی که خط کارتن‌سازی را سفارش می‌دادم. کلی چانه‌زنی کردم که چند ماه زودتر آن را ارسال کنند، آن‌ها می‌گفتند اگر ما ۵ ماه زودتر هم بفرستیم، باز هم شما در گمرک وگذراندن مراحل ترخیص، گیر می‌کنید. همزمان یک شرکت سعودی خط تولیدی سفارش داده بود که ماه بعد برای پک مخصوص ماه رمضان، کارتن بسازد. با دو هواپیمای لوفت هانزا همه تجهیزات وارد شد، بلافاصله از فرودگاه به چاپخانه انتقال دادند و ظرف سه هفته توانستند خط را راه‌اندازی کنند و ۲۰ میلیون کارتن را برای پک‌های رمضان تولید کردند.
یاراحمدی: از ماشین‌آلات و خط تولید که بگذریم، حتی برای تأمین یک مرکب خاص یا فویل خاص ما ناکام می مانیم و در واقع کار ما شده نوعی شبیه‌سازی و بازی با متریال‌های مختلف تا چیزی شبیه نمونه یک کار خارجی را برای مشتری تولید کنیم. هم ما و هم مشتری به این شرایط تن داده‌ایم. در واقع به جای استفاده از مرکب اختصاصی یا کاغذ اختصاصی برای یک کار خاص‏، ما با کلی آزمون و خطا به راه حلی نزدیک به اصل کار، ‏دست پیدا می‌کنیم. این هم یک جور هزینه دادن بابت تحریم‌هاست.
طالبی: در واقع همه چاپخانه‌هایی که سطح معینی از کیفیت را رعایت می‌کنند، با همین مشکلات روبرو هستند و با تلاش مضاعف سعی می‌کنند رضایت مشتری تأمین شود. بیشتر مشتریان هم از این تلاش‌ها آگاه هستند ولی متأسفانه به جای قدردانی و حمایت از چاپخانه‌ها، در مواردی ما را برای قبول دستمزد پائین‌تر، تحت فشار قرار می‌دهند و در مواردی حتی از روش‌های غیراخلاقی استفاده می‌کنند و با ارائه اطلاعات غلط یا ایجاد رقابت بین چاپخانه‌ها، قیمت پائین‌تر را تحمیل می‌کنند. گاهی با بلوف زدن و اعلام قیمت پائین‌تر فلان چاپخانه‌، یک چاپخانه دیگر را قانع می‌کنند که زیر بار آن قیمت برود. گاهی هم واسطه‌ها و مأموران خرید، با گرفتن دو استعلام بالا و پائین، بازی ناسالمی را با چاپخانه و با شرکت خود به اجرا در می‌آورند. مثلاً یک استعلام ۱۲۰۰ تومانی و یک استعلام ۸۰۰ تومانی می‌گیرند، چاپخانه سوم را راضی می‌کنند که ۹۰۰ تومان بگیرد. ولی فاکتور را هزار تومان بنویسد (یعنی صد تومان برای خودش کنار می‌گذارد)، بعد فاکتور ۱۲۰۰ تومانی را به شرکت خودش نشان می‌دهد و می‌گوید من هزارتومان قرارداد بسته‌ام.
متأسفانه این روابط ناسالم گاهی بعضی چاپخانه‌داران را وا می‌دارد که قیمت پائین را بپذیرند ولی به جای مثلاً مقوای ۳۰۰ گرمی، مقوای ۲۷۰ گرمی استفاده کنند یا نوع سلفون را تغییر دهند.
متأسفانه نبود اتحاد و هماهنگی بین چاپخانه‌ها از طرفی و رفتار یک طرفه بعضی سفارش‌دهندگان از طرف دیگر، چنین فضای نامساعدی ایجاد کرده است.
یاراحمدی: بعضی چاپخانه‌‌ها نیز نقش واسطه‌گری را ایفا می‌کنند. در چنین فضایی، امیدی به توسعه صنعت چاپ نیست.
محمدی: آقای طالبی خوب تشریح کردند که بعضی سفارش‌دهندگان یا واسطه‌ها چگونه با چاپخانه‌ها بازی می‌کنند. مهم این است که ما ـ دست کم چاپخانه‌هایی که برای ایجاد زیرساخت و برقراری سیستم‌های کنترل کیفت و آموزش نیروی انسانی، سرمایه‌گذاری کرده‌ایم- تن به شرایط و قیمت‌های تحمیلی ندهیم تا بتوانیم سطح کیفی خود را حفظ کنیم.
جمع‌بندی
با تشکر از دوستان عزیز اجازه بفرمائید با جمع‌بندی فشرده‌ای، این نشست را به پایان ببریم.
توسعه صنعت چاپ به عوامل گوناگون وابسته است، از جمله سرمایه‌گذاری برای نوسازی ماشین‌آلات و به کارگیری فناوری روز، مدیریت و گردش کار مناسب، استانداردسازی، ارتقای بهره‌وری. یکی از الزامات توسعه، تأمین مالی و انباشت سرمایه از طریق کسب درآمد منطقی حاصل از ارائه خدمات چاپ است. متأسفانه در سال‌های گذشته به دلائلی چند، از جمله رقابت ناسالم و ناهماهنگی بین چاپخانه‌داران، سفارش‌دهندگان عمده (یعنی صاحبان صنایع غذایی، دارویی، بهداشتی و صنعتی و غیره)، در تعامل با چاپخانه‌ها دست بالا را داشته و قیمت‌های پائینی را تحمیل کرده‌‌اند. در بسیاری از موارد، در واقع چاپخانه‌ها فریب جوسازی‌ها را خورده و تن به قیمت‌های پایین داده‌اند. این روند امکان‌ نوسازی و توسعه چاپخانه‌ها را با محدودیت مواجه ساخته است و بیم آن می‌رود که در سال‌های پیش رو، با استهلاک ماشین‌آلات، چاپخانه‌ها از تأمین کیفیت و سرعت تولید بازمانند که در آن صورت برندها و سفارش‌دهندگان نیز متضرر خواهند شد.
چاپخانه‌ها در همه این سال‌ها، علیرغم محدودیت‌های گوناگون نیازهای صنایع تولیدی مختلف را با ارتقای کیفیت چاپ، برآورده ساخته و آن‌ها را از سفارش‌ کار به ترکیه و کشورهای دیگر بی نیاز کرده‌اند. به لطف احساس مسئولیت چاپخانه‌ها، هیچ خط تولیدی معطل جعبه و لیبل و لفاف و کارتن نمانده و هیچ گاه خط تولید آن‌ها به خاطر رسیدن کارهای چاپی، متوقف نشده است. جا دارد صاحبان برند و صنایع گوناگون با درک این واقعیت‌ها، مسئولانه‌تر با خانواده چاپ برخورد کنند و چاپ را به عنوان بخشی از فرایند تولید خود، تقویت کنند، چاپخانه‌ها نیز با همبستگی و اتحاد، مطالبات خود را در تعامل با مشتریان و دولت وطرف‌های دیگر به کرسی بنشانند.
در پایان بار دیگر از حضور تک‌تک شما در این میزگرد سپاسگزاری می کنیم.

ارسال نظرات

پیامتان راوارد نمایدد
لطفا نامتان را اینجا وارد نمایید